علی باباچاهی زاده ۲۰ آبان ۱۳۲۱ شاعر و نظریه پرداز ادبیات پساتجددگرای فارسی است. او از دهه هفتاد با انتشار کتاب «بیرون پریدن از صف» و بعدها با نشر «دری به اتاق مناقشه» از شیوه ویژه ای برای نوشتن شعر سخن گفت که بیشتر خاص خودش بود. اگرچه افرادی چون رضا براهنی و یدالله رویایی نیز بر سیاق شعر زبانی قلم می زدند. و همان زمان، رضا براهنی با «خطاب به پروانهها»، شاعر نیمایی را به چالش کشیده بود. با این همه همین اواخر انتشار مجموعهشعر دیگری از علی باباچاهی از سوی “نشر دریچه” سخن از رویکردهای تازه او داشته است. در زیر دو شعر تا کنون منتشر نشده از باباچاهی را می خوانید.
اسم ندارد فعلا.
روبه روی در دانشگاه تهران
که فقط در تهران باز می شود این در
به خبابان
دویست سال ایستادم و
پیدا شدی انوقت
دست تکان دادی که
ونارنج هایی فرضی بین زنان مصرفرضی
تقسیم کردند درتهران
ازلای کتابی پروانه ی خشک شده ای اما
بال زدو امد بیرون از یک کتابفروشی اما
نگفت که : من یوسفم !
بود ولی
یوسف جعلی اما ؟
و پشت چراغ قرمز متوقف شدند
ماشین ها
دویست سال !
بوق !بوق !
کسوفی اما دراین شعررخ نداد
وتاریخ شدند این همه
این همه ها !
تذکر لازم نیست؟
رییس تذکر داد که فلانی !
مرخصی دو ساعته را خودم امضا کردم
و رو به تو نشستن در کافه
تاریخ شد !
” رابطه ” رو به روی ” رابطه ”
تعریف دیگری از رابطه را تعریف کرد
و تاریخ شد !
شاه شاهان مورچه ها که شدم :
لشکر کشی موقوف !
چشم های در اورده از صورت ها را هم
بگذارید در یخچال !
چشم ام به چشم های تو افتاد
در حین جنگ های شروع نشده
دستور دادم که در ” شعرخانه ” ی خاص
خداوندگاری ام
ازچشم های خاص تو نگهداری شود
بامراقبت های گارد ویژه !رییس تذکر داد
گفتم : نه !
دوباره و گفتم :
نع !
معمای حل نشده کلا شخصی ست رییس !
و هزار و یک دانه !