مصدق یک انسان اجتماعی بود که برعکس آنچه از شاعران انتظار میرود که درونگرا و منزوی، و با خودشان باشند، یک روحیهی اجتماعی داشت. او البته مدت زیادی تحت تاثیر مهدی اخوان ثالث بوده و معتقد بهنوعی شعر اجتماعی و سیاسی. اگر بشود یک کلمه دربارهی مصدق سخن گفت، این است که او انجمنباز ادبی بود و مرتب در انجمنهای ادبی شرکت میکرد و اثرش البته روی شعر نو او آشکار است.
هرچند حمید مصدق فعالیت سیاسی هم داشته، اما این در شعرش دخالتی ندارد و همیشه میگفت شعر من عاشقانه است.شعر «آبی، خاکستری، سیاه» مصدق، تأثیر خیلی خوبی داشته است. شعری نوقدمایی در قالب نیمایی، بهغایت عاطفی، ساده، روان، آهنگین، و زبان حال پردرد و تمنای عاشقی است که معشوقش بر اثر کدورتی او را رها کرده و رفته است. واگویههای شاعر او را به واقعیت زندگی نزدیک و از رمانتیسم «شب جشن عروسی عروسکهای خواهر من» دور میکند.
شاعر، گرایشهای اجتماعی خود را میشناساند و تعهدش را نشان میدهد. ساختار «آبی، خاکستری، سیاه» بهدقت بسیار زیادی طراحی شده و نشانگر نوعی گذار و تحول است که در جامعه و ادبیات پدید آمده است. شعر با ساخت رمانتیسم آغاز میشود و در سیر خود به باز کردن پنجره و بیداری میرسد و آنگاه به یک ساخت سیاسی دگرگونی مییابد و همین شعرها حساسیت ساواک را برانگیخت. شعر مصدق «فریاد» میزند. شعرش بوی خون نمیدهد، اما صدای فریاد از آن به گوش ما میرسد. شعر او علاوه بر جنبه عاشقانه جهتگیری سیاسی نیز دارد، هرچند که گویا بهطور مستقل هرگز فعالیت سیاسی آشکاری نداشته است.
البته اگر کار سیاسی را پیوستن به یک حزب بدانیم، چنین چیزی در زندگی مصدق نبوده است.آثار حمید مصدق جزو پرچاپترین و پرفروشترین مجموعههای شعری بودهاند و بهقول سیمین بهبهانی کمترین شاعری این خوشبختی را داشته است. اما چرا؟ شاید همه اینها از صدقهسری «آبی، خاکستری، سیاه» باشد، یا زبان نرم و روشن او و یا سادگی و صمیمیت و صداقت کلامش. منظومههای «آبی، خاکستری، سیاه» و «در رهگذر باد» بیانی روایی و محتوایی اجتماعی دارند.