باقر مومنی*| روزی دوستی در جریان شرح احوال یک روشنفکر سرشناس گفت که او تودهای بود. گفتم من او را میشناختم، او روشنفکر بود اما تودهای نبود. در پاسخ من گفت چه فرقی میکند؟ در آن زمان میان تودهای و روشنفکر تفاوتی وجود نداشت و هر روشنفکر خود به خود …
ادامه نوشته »ویـژه | سیاوش کسرایی؛ انقلابیِ تهران، تبعیدیِ مسکو
بیست و یک سال پیش، در ۱۹ بهمن ماه سال ۱۳۷۴، سفر دور و دراز و پر پیچ و خم شاعری به پایان رسید که مرگ را باور نمی کرد و زندگی را زیبا می دانست و آن را همچون آتشگهی دیرنده پابرجا می دید. شاید وقتی که سرود:” باور …
ادامه نوشته »چرا تودهایها از کانون نویسندگان اخراج شدند؟
باقر پرهام | دعوای ما با اعضای تودهای کانون نویسندگان ایران در سال ۵۸ شکل گرفت. در این سال، هیات دبیران کانون عبارت بودند از من، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی. من، بنا به سنتی که به پیشنهاد بهآذین در نخستین هیات دبیران موقت در سال ۵۶ …
ادامه نوشته »سهراب کُشان ادبیات | در مسلخِ شعر چریکی
کاوه گوهرین | در تاریخ ادبیات ایران، هیچ اثری نمیتوان یافت که به اندازه شاهنامه فردوسی بار سیاسی داشته باشد و چون گوهری تابناک بر تارک ادبیات بدرخشد. سراینده این اثر شگفت و بیبدیل با سرایش آن هم زبان پارسی را جاودانه کرد و هم روح و جان ملتی مغلوب …
ادامه نوشته »اختصاصی گوهران | از این خاکستر ققنوسی بر میخیزد؟
در آلمان جشنامه ای مفصل درباره محمود اعتمادزاده «م.آ.به آذین» منتشر شده است. اعتماد زاده یکی از نویسندگان و مترجمان پرکار با گرایش چپ سوسیالیستی بود. که کارنامه کاری اش، فصلی وسیع و گسترده است. و بررسی اش بسیار بسیار فراخ می نمایاند. به بهانه چاپ این جشن نامه که …
ادامه نوشته »